جدول جو
جدول جو

معنی نان شناس - جستجوی لغت در جدول جو

نان شناس
(دِ فُ)
نان شناس و خدانشناس، کنایه از عیال و اولاد است
لغت نامه دهخدا
نان شناس
آنکه نان و طعام را شناسد. یاناشناس و خدانشناس. عیال واولاد
تصویری از نان شناس
تصویر نان شناس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نمک شناس
تصویر نمک شناس
کسی که قدر نان ونمکی را که از دیگران خورده بداند، وفادار، سپاسگزار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نبض شناس
تصویر نبض شناس
پزشکی که با گرفتن نبض بیمار حالت او را تشخیص دهد، نبض شناسنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کان شناس
تصویر کان شناس
کسی که به اوضاع معادن و موادی که در آن ها است آشنا باشد، معدن شناس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کان شناسی
تصویر کان شناسی
معدن شناسی، علم به اکتشافات و استخراج معادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روان شناس
تصویر روان شناس
عالم به احوال و کیفیات روحی انسان، متخصص در روان شناسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاک شناس
تصویر خاک شناس
کسی که انواع خاکها و خاصیت هر کدام جهت کشت و زرع را می شناسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخن شناس
تصویر سخن شناس
کسی که نیک وبد شعر یا نوشته ای را دریابد، سخن سنج، شناسندۀ سخن، سخن دان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاه شناس
تصویر گاه شناس
وقت شناس
فرهنگ لغت هوشیار
سپاسگزار و وفادار کسی که حق نان و نمکی که خورده ادا کند سپاسگزار حق شناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نسج شناس
تصویر نسج شناس
بافت شناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نبات شناس
تصویر نبات شناس
گیاهشناس گیاه شناس
فرهنگ لغت هوشیار
نمک نشناس نا سپاس آنکه حق نشناس است ناسپاس نمک نشناس (ایزد عز ذکره همه ناحق شناسان کفارنعمت را بگیرادخ)
فرهنگ لغت هوشیار
دلزنه شناس تبرگشناس پزشک که بوسیله لمس نبض حالت بیمارراتشخیص دهد: دست رباب رامجس تیزوضعیف وهرنفس نبض شناس بررگش نیش عنای نوزند. (خاقانی. سج. 459)
فرهنگ لغت هوشیار
علم بشناسایی معادن مختلف و آن یکی از شعب زمین شناسی است معدن شناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار شناس
تصویر کار شناس
دانای کار شناسنده امور خبره متخصص: (شریک امور - رحمه الله علیه - که از دهات عالم وزیر کان دنیا و کار شناسان جهان بود. ) (کتاب القصص) توضیح فرهنگستان این کلمه را بجای اهل خبره بر گزیده است، عاقل دانا، منجم اختر شناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخن شناس
تصویر سخن شناس
سخن سنج و سخن دان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساز شناس
تصویر ساز شناس
آنکه انواع سازها و آلات موسیقی را شناسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راه شناس
تصویر راه شناس
آنکه راه را نیکو شناسد راهدان بلد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کان شناس
تصویر کان شناس
آنکه کان شناسی داند. عالم معدن شناسی معدن شناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جان شناس
تصویر جان شناس
کسی که معرفت باحوال روح دارد، ولی مرد کامل مرشد قطب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کان شناسی
تصویر کان شناسی
((ش))
علم به شناسایی معادن مختلف، معدن شناسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نمک شناس
تصویر نمک شناس
((~. ش))
سپاس گزار، وفادار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دین شناس
تصویر دین شناس
فقیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روان شناس
تصویر روان شناس
Mentalist, Psychologist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زبان شناس
تصویر زبان شناس
Linguist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زبان شناس
تصویر زبان شناس
лингвист
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از روان شناس
تصویر روان شناس
менталист , психолог
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زبان شناس
تصویر زبان شناس
Linguist
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از روان شناس
تصویر روان شناس
Mentalist, Psychologe
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زبان شناس
تصویر زبان شناس
лінгвіст
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از روان شناس
تصویر روان شناس
менталіст , психолог
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از روان شناس
تصویر روان شناس
mentalista, psycholog
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زبان شناس
تصویر زبان شناس
językoznawca
دیکشنری فارسی به لهستانی